محمد مهدی گل پسرم

خدا مهربونی کردو تورو سپرد دست من.منی که عاشقونه دوست دارمو هر روز برای وجود نازنینت از خدای مهربون سپاسگذارم

به نام خدایی که سرشار از آرامش و رحمت است

من یه مامان 26ساله 8/8/88با بابای شما ازدواج کردم .یه ازدواج عاشقانه تویک روز بارانی پائیزی .روزای فوق العاده خوبی رو در کنار هم بودیم  اما همیشه جای یه گل بهشتی تو زندگیمون کم بود.از اول قرارمون این بود که بعد از 5سال به فکر بچه دار شدن بیفتیم،که مث برقو باد گذشت تا اینکه ما واقعا جای خالیتو لابه لای عشقمون کم داشتیم یه وجود کوچولو تو زندگیمون کم بود.عزیزم تو وجود منو بابات شدی با اومدن تو خونمون خوش رنگ تر شد قلبمون نزدیک تر هرچند چند ماهی ناز داشتی ولی خدارو شکر که الان عشق ما شدی.سال گذشته تو همین پاییز تورو داشتم حس میکردم.18مهر بی بی چک مثبت چنان ذوق زدم کرده بود که از خوشحالی گریه میکردمو داد میزدم.بابا مجیدم خیلی خوشحال شده بود ...
6 مهر 1395

تیتر سر دبیر

 هورا بالاخره پسر منم وبلاگ دار شد. چند سالی میشد که نی نی وبلاگو میخوندم.هر وقت میخواستم برای حودم درست کنم دستو دلمبه کا ر نمیومد .منتظر پسرم بودم تا براش بنویسم از روزای خوبش از تولد زیباش از حس خوشگلی که به ما داده.خدایا شکرت ...
6 مهر 1395
1